پل استر


 شهر شیشه ای(City of Glass ) اولین کتابی بود که از پل استر نویسنده معاصر آمریکایی به فارسی ترجمه شد. استر نویسنده۵۶ ساله آمریکایی یکی از نمونه های موفق ادبیات پست مدرن امروز آمریکا به حساب می آید. نویسنده ای که با نزدیک شدن به مولفه های پست مدرنیستی ادبیات داستانی به تعریف خاصی از جنبه های مختلف داستان پردازی رسیده است. پل استر برای اولین بار با چاپ مجموعه ای به نام تریلوژی نیویورک به شهرت رسید. این مجموعه از سه رمان مستقل تشکیل شده که در فاصله زمانی ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶ به چاپ رسیدند.
شهر شیشه ای اولین عضو این تریلوژی است که در سال ۱۹۸۵ به چاپ رسید( این کتاب به همین نام به وسیله خجسته کیهان به فارسی ترجمه شده ).دومین کتاب این مجموعه ارواح( Ghost) نام دارد که در سال۱۹۸۶ چاپ شد و سومین عضو این سه گانه نیز کتابی است به نام اتاق قفل شده  ( Locked Room ) که در همان سال ۱۹۸۶ چاپ شد. همانطور که گفته شد دو کتاب آخر این تریلوژی هنوز به فارسی برگردانده نشده اند. بعد از این سه گانه استر کتاب در کشور آخرینها (in the country of last things)را چاپ کرد (این کتاب هم به نام کشور آخرینها به فارسی ترجمه شده است). استر در این کتاب به خلق جهانی بلا زده میپردازد که تمامی روابط معمول اقتصادی ، اجتماعی،سیاسی و انسانی در آن به شکل دیگری تغییر پیدا کرده است. استر در این کتاب به علت این تغییرات نمی پردازد و به شکلی کاملا خود آگاهانه از شرح این دلایل اجتناب میورزد( یعنی بر خلاف کاری که ساراماگو در کوری ویا کامو در طاعون کردند).آدمهای بلا زده استر به ناگاه به این کشور آخرینها کشیده میشوند و سعی میکنند خود را با قوانین جدید به وجود آمده تطبیق دهند( شاید در نوشته ای جداگانه به تفاوتها و شباهتهای این کتاب با کوری و  طا عون پرداختم). آخرین کتاب استر کتابی است به نام کتاب اوهام(the book of Illusions) که  در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید. ماجرای این کتاب در مورد یک استاد دانشگاه به نام David Zimmer است که همسر و پسر خود را در یک حادثه هوایی از دست داده و زندگی خود را در منجلابی از افکار و اوهام سپری میکند .یک شب در هنگام تماشای تلوزیون فیلمی صامت از کمدینی قدیمی به نام Hector Mann میبیند که دوباره خندیدن را به یادش می آورد. توجه بسیار زیاد Zimmer به این کمدین باعث میشود که او کتابی در مورد کارها و فیلمهای Mann به چاپ برساند. بعد از چاپ این کتاب نامه ای دریافت میکندکه نویسنده نامه خودش را همسر Hector Mann  میداند و از او دعوت میکند که برای ملاقات با Hector Mann  بزرگ به دیدنشان برود. ملاقات با هنر پیشه ای از دوران صامت سینما.کسی که  مدتها پیش باید مرده باشد.


نظرات 16 + ارسال نظر
شاهد شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 03:45 ب.ظ http://ziyadenevis.blogspot.com

سلام

امیر شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 05:13 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

سلام
یه سر به مال منم بزن....

شاپرک شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 05:59 ب.ظ http://shaaparak.persianblog.com

توی مقایسه کردن ها همیشه چیزای بیشتری میشه یاد گرفت ...........خیلی خوب میشه اگر اون احتمالی که گفتین اتفاق بیافته ..... (شاید در نوشته ای جداگانه به تفاوتها و شباهتهای .......... )

یاقوت سبز شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 07:03 ب.ظ http://shirinsol2002.persianblog.com

سلام خوبی؟چرا مسیر آهنگ رو اشتباه دادی ؟باید آهنگ از یه سایت رو اینترنت باشه...اگر تو سایت شارمیشن عضو شدی میتونی اونجا آهنگ رو آپلود کنی بعدش مسیر آهنگ رو از تو اون سایت بدی تا اجرا بشه ...این کارو انجام بده اگر نشد بگو تا بیشتر توضیح بدم ..موفق باشی

نیما یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 10:27 ق.ظ http://narengestan.blogsky.com

سلام
گل کاشتی

یاقوت سبز یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 06:16 ب.ظ

سلام هنوز درستش نکردی؟؟؟؟

سپیده یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 09:31 ب.ظ http://shookhi.persianblog.com

اول یه حرف مبتذل بزنم؟: این پل استر چقدر خوشگله!... بعدشم این که بسیار معرفی خوبی بود، ممنون:)

البته این عکس مال دوره جوانیشه و حالا در سن ۵۶ سالگی به این خوبی نمونده!!!

مریم یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 11:22 ب.ظ http://mariami.blogsky.com

سلام
این کتاب مال چه نشری هست؟

همان طور که گفتم تا حالا فقط کتابهای شهر شیشه ای و کشور آخرینها به فارسی ترجمه شده اند که نشر افق ناشر آنهاست.

سوسکی دوشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 07:28 ق.ظ http://sooski.persianblog.com

با سپیده موافقم!!! در ضمن ممنون از معرفی این کتاب...

من و ویرجینیا دوشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 11:50 ق.ظ http://mhsn.persianblog.com

درست. اما هنوز زود است برای خسته شدن...
نمی دانم شور آخرین ها را هم خوانده ای؟

آرش دوشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 07:18 ب.ظ http://www.arashlove.persianblog.com

سلام.....وب لاگ جالب و پر محتوایی داری.......وقت کردی به منم سر بزن....موفق باشی

دلتنگ سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 04:37 ق.ظ http://tanhayi.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبد داردی به ما هم سر بزن « دوست داشتی یه لینک بدیم به همدیگه

مامان عسلی سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 11:05 ق.ظ http://aliyya.persianblog.com

سلام؛ ببخشید که می خوام این حرف مزخرف رو بزنم ولی خلاصه اینم یه نظری یه دیگه .... منم با سپیده اینا موافقم ( البته با عرض معذرت!)

پدرام سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 06:01 ب.ظ http://natoor.persianblog.com

سلام دوست خوبم...یکشنبه که همشهری بودم آقای محمودی از نوشته تو میگفت...در مورد رمان مهسا محب علی هم مشغول نوشتن یک نقد در موردش هستم که تا چند روز دیگر آماده میشود...مهربان باش...

یاقوت سبز چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 11:34 ق.ظ

سلام ..مثلا تازه حوصله نداشتم بنویسم صبح زود نوشتم(کم کم دارم علاقه مو به وبلاگ از دست میدم)راستی چیکار کردی با آهنگ..من آهنگ وبلاگمو عوض کردم ..نظرت چیه در موردش؟

جاودانگی چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 06:13 ب.ظ http://gahnevesht.persianblog.com

من دوباره بالا به آهستگی پیغام کذاشتم... دیگه هم اون صفحه باز نمی شه !!‌امیدوارم اینو ببینی تا من دوباره اون بالا پیغام بذارم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد