این هفته خسته بودم.
هنوز هم خسته ام.
بدون هیچ دلیلی.
من فکر میکنم که خسته گی موروثی است.
یعنی از پدر به پسر و از پدربزرگ به پدر و...
هنوز  نمیدانم کجای این شاخه قرار دارم
یا کجای این دایره.
و یک چیز دیگر :
نویسنده ترک اورهان پاموک برنده جایزه ایرلندی ایمپک شد . جایزه ای تقریبا مهم در عالم ادبیات. نویسنده ای که همین چند وقت پیش ایران بود و خیلی ها را تحویل نگرفت. آمد و بی خداحافظی رفت.چند روز قبل هم نویسندگان ما توی شیراز به هم ناسزا گفتند. از جهانی شدن هم گفتند. هنوز هم میگویند و به هم ناسزا میدهند. ترکها هم پشت سر هم جایزه میگیرند و می اندازند پشت قباله ادبیاتشان. می آیند جایزه میگیرند و کسی نیست که ما را تحویل بگیرد و جهانیمان کند. ما هم ناسزا می گوییم و توی نمایشگاه بین المللی کتابمان منتظر ترکها مینشینیم تا بدرقه شان کنیم. آنها هم بی خدا حافظی میروند و ما همان طور توی نمایشگاه بین المللی منتظر میمانیم تا یکی پیدا شود و جهانیمان کند. وباز هم نا سزا میگوییم و...
نظرات 20 + ارسال نظر
شاپرک چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 12:13 ب.ظ http://shaaparak.persianblog.com/

مگه نویسنده ها هم به هم ناسزا میگن!!!!!!!!!!!!!!!!!

یونی چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 01:55 ب.ظ http://aboutmyuni.blogspot.com

چی بگم والا؟
بی ادبن بعدش هم می خوان ادبی بشن.

هستی اومده چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 03:36 ب.ظ http://hasty2271.persianblog.com

سلام عزیزِ مهربون من برگشتم ... راستی چرا خسته ای ؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 06:09 ب.ظ http://gahnevesht.persianblog.com

نازنین چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 07:01 ب.ظ http://naz.blogsky.com

آخ جون خاله سوسکی هم برگشته:)

جاودانگی چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 10:00 ب.ظ http://gahnevesht.persianblog.com

خوب حالا پیغام غیر آهسته... می خواستم بگم قضیه این نویسنده ترک چی بوده و چرا تحویل نگرفته و اصولا پس چرا اومده ؟

پدرام چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 10:30 ب.ظ http://natoor.persianblog.com

چقدر جالب بود سخن منیرو روانی پور که میگفت نمیدانم اگر نویسندگان ما جایگاه نویسندگان آمریکای لاتین را داشتند چه میشد...یا آن روزی که میگفت وقتی نویسنده در کشور خودش حرمت ندارد چگونه انتظار داریم جهانیان به ما احترام بگذارند...درد یکی دوتا نیست دوست خوبم...تا دیروز میگفتند اگر نجیب محفوظ نوبل ادبی میگیرد و دولت آبادی هنوز ناشناخته است به دلیل وسعت کشورهای عربی و حمایت آنهاست...نمیدانم در مورد پاموک چه خواهند گفت که چه ساده به ادبیات و نویسندگان ما بی احترامی کرد...داستان ادبیات ما از همان داستانهایی است که به قول فردوسی یکی داستان است پر از آب چشم...حالا ما هرچه مینویسیم دیگران می آیند و برچسب روشنفکر نما بودن به ما میزنند و سنگ فهیمه رحیمی و ر.اعتمادی را به سینه...حالم خوب نیست...اصلا!

کاپیتان نمو پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:12 ق.ظ http://cnemo.blogspot.com

این یکی از هزاران دردی هست که بهش دچاریم و درمانی هم براش نداریم.

مریم پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:18 ق.ظ http://mariami.blogsky.com

یه شاعر عاشقی خیلی سال قبل گفته
در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
حکم انچه تو می گویی لطف انچه تو فرمایی
من این شاعر رو کلی دوست دارم اما خوب چه کنم که با این شعرش مخالفم
تو چی ؟

. پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:29 ق.ظ http://conscience.persianblog.com

با عرض سپاس و درود بر شما عزیز! وقتی جایگاه و شخصیت و اصل و سرمایه والای خویش را فراموش می کنیم ما را به تملق کشانده و به هر طناب پوسیده ا یی چنگ میزنیم تا خود را به نقطه باللیی کشیم که به نا کجا آ باد ختم میشود / د ل شا د و سر بلند با شید

یاقوت سبز پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:25 ب.ظ http://shirinsol2002.persianblog.com

آدم به اینجور نویسنده ها چی باید بگه اونوقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حالا جناب آبی چرا خسته اس؟خسته نباشی و همیشه شاد باشی

راحله پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:12 ب.ظ http://nabzedarya.pesianblog.com

سلام...بزودی منم همسایه شما میشم...اینجا بلاگ اسکای..البته هنوز مرددم ..به هر حال از آشناییت بله دیگه!!خوشحالیم...یاعلی

هاله پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:49 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

سلام أبی جان.....راستش منم عجیب خستم !!!! دیشب داشتم باخودم فکر میکردم...از روزی که از دانشکاه درومدم .....همه زندگیم شده کار و کار و کار ......راستش انگیزه دیگه ای ندارم..برای همین تمام سعیم رو گذاشتم که پیشرفت کنم......پیشرفت هم میکنم ...امااا........... عجیب خستم !!!

پدرام جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:53 ق.ظ http://natoor.persianblog.com

اورهان پاموک را با « دژ سپید » اش می شناختم ؛ تنها کتابی که از او خوانده بودم و البته همان یک اثر کافی بود تا او را دوست بدارم یا حداقل احترامم را برانگیزد . پاموک که مدتی پیش توانست با « برف » خود جایزه نسبتا معتبر – و البته ایرلندی – ایمپیک را از آن خود کند در هنگام برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب چند روزی را مهمان نشر ققنوس – که ناشر آثار پاموک در ایران است – بود و « نام من قرمز » که پیش از این جوایز بهترین رمان خارجی فرانسه و ایتالیا را از آن خود کرده است ، نام آخرین اثر ترجمه شده وی در ایران است . او که نویسنده ای جهانی است و در ابتدای ورودش به ایران مورد استقبال رسمی جمعی از نویسندگان قرار گرفته بود ، در روز آخر بی اعتنا به محمود دولت آبادی و بیست تن از نویسندگان و منتقدانی که در نمایشگاه کتاب برای بدرقه وی جمع شده بودند ایران را ترک می کند و نشان می دهد که اعتبار ادبیات و نویسنده ایرانی در نظر او و در مقیاسی وسیع تر در نظر جهانیان چه میزان است ...

اندوه جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:05 ب.ظ http://akdoh.persianblog.com

درود .. در این که شارلاتانیسم ادبی در ایران حاکم شده‌است بحثی نیست .. هر ملغمه‌گویی در ادبیات ایران صاحب نظر شده‌اند که شاید در فروش آثار به گل نشسته‌شان .. توفیری شود .. اما مخاطبان بی محتوا .. مخاطبان آسوده .. مخاطبات بی نبوغ و بی اصالت و بی هویت نیز در این .نا کجا آباد فرهنگی سهمی به سزا دارند ..در ادبیات امروز ایران هر کس از مهملات و وهنیات و ملغمیات ذهنی عاشقان و غارفان .. سخنی بگوید .. اسطورهی مطلق اینان است .. و ..و..و.. اما هستند کسانی که در بطن درد جامعه می زیند و مینویسند .. که بتوان به نوشته‌شان که از ذات پر درد دل مشترکشان بر میخیزد .. امیدی داشت ....بدرود

مریم جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:13 ب.ظ http://mariami.blogsky.com

ابی عزیز
هنوز خستگیت نرفته ؟!؟!؟!؟!؟!؟۱

نازنین جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:48 ب.ظ http://naz.blogsky.com

آره میدونم...

پوکه باز جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:45 ب.ظ http://pookebaaz.blogspot.com

سلام. مخلصیم.

سوسکی شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:20 ق.ظ http://sooski.persianblog.com

من هم از رفتن بی خداحافظی پاموک جا خوردم... شاید چون خودمان برای اهالی ادب کشورمان احترام کافی قائل نیستیم باید اول یک سوزن به خودمان بزنیم و سپس یک جوالدوز به اورهان و دیگران...

دلتنگ شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:52 ق.ظ http://tanhayi.blogsky.com

سلا
من شما رو لینکیدم
خوشحال میشم شما هم به من لینک بدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد