سینمای بادامی

یکی به من بگوید این سینمای کره جنوبی از کجا آمده و به کجا میرود؟ نمیدانم ولی تا همین چند سال پیش این سینما در رتبه بندی سینمای جهان هیچ جایی نداشت. هیچ جایی. واقعا اگر کسی از پیشینه این سینما خبری دارد به من هم بگوید که ممنونش میشوم . من که چیزی از این چشم بادامیها نشنیده بودم . چشم بادامیهایی که همیشه زیر سایه برادرهای بزرگتر ژاپنی مانده بودند . اما حالا بروید و به فیلمهایی که توی این دو سه ساله ساخته اند نگاهی بیندازید . نمی خواهم بگویم که هنر سینما را فتح کرده اند و یا چه و چه . کره ای ها یاد گرفته اند که فیلم بسازند . چیزهایی بسازند بین هنر و صنعت و یا حتی یک صنعت خوب و خوش تراش . و البته موفق . صنعت سینمای کره ای ها درست مانند سایر صنایعشان از مونتاژ شروع کرده و یواش یواش به جاهایی رسیده که آدم را به تحسین وامیدارد . و البته به هیچ  وجه نمیتوان گفت که این سینما از هنر تهی است .این سینما مرده نیست . مثل سینمای احمقانه اصطلاحا هنری امروز ما که فقط از چهار تا کور و شل و کچل و یا روستاهای کشف نشده جنوب شرقی ناکجا آباد میگوید . تو را به خدا نگاهی به سینمای امروز ما بیندازید . واقعا فکر میکنید این چهار تا جایزه مسخره ای که این جشنواره های دوست و رفیق خانوادگی به سینماگران عزیز ما میدهند را میشود پیشرفت سینما حساب کرد ؟ بد بختی آنجاست که هر دختر بچه 14 ساله ای حالا دیگر خودش را مستحق در یافت نخل طلای کن میداند . واقعا بدا به حال کن . بدا به حالش که یا مجبور است این جایزه را به عنوان آبنبات چوبی به هربچه تازه رسیده ای بدهد و یا مجبور است که گریه های دختر و پسر بچه های 14 ساله ( و یا کمتر ) را تحمل کند که پیش پدر عزیزشان رفته اند و در حالی که با کناره آستین آب دماغشان را پاک میکنند میگویند : بابا ...بابا ... من نخل میخوام...والبته پایشان را هم محکم به زمین میکوبند که یعنی : اگه نخل نخری...


این شده سینمای ما . وضعیت سینماهایمان را ببینید . همه نیمه تعطیل . همه شاکی .همه مقروض . تعریف هنر در سینما هم شده بچه های کون برهنه افغانی . شده ناکجا آبادهایی که اگر همان ناکجا آبادنشین هم فیلم را ببیند ( که البته نمیبیند ) پیش خودش میگوید : بد بختها ، چقدر بیچاره هستند!( البته احتمالا این جمله را با چنان لهجه غلیظی خواهد گفت که شما بدون زیر نویس قادر به درکش نخواهید بود!) . از این سوراخ دعا های هنری که بگذریم میرسیم به سینمای اصطلاحا مردمی و عامه پسند . میرسیم به سام و نرگس ، صورتی ، رز زرد ، بالای شهر پایین شهر...


چیزی نمیگویم که عفت کلام از بین میرود...


خب ... برگردیم به سینمای کره . نمیخواهم فیلمی را تحلیل کنم یا چیزی را برای کسی اثبات کنم. خودتان بروید و ببینید . بروید Shiri را ببینید . Musa را ببینید . Musaهم صنعت است هم هنر . خیلی خیلی بهتر از بسیاری از فیلمهای پر خرج و پر ادعای هالیوودی . بروید و آینده سینمای کره را پیشبینی کنید .



Musa


این یادداشت به طور همزمان در وبلاگ پدرو پارامو منتشر میشود . لطفا برای کامنت گذاری از آن وبلاگ استفاده کنید:پدرو پارامو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد