کافه ۷۸
این دوشنبه رفته بودم کافه ۷۸ . مثل قبل شلوغ نشده بود . یعنی شلوغ بود اما اونایی که اومده بودن از بچه های نویسنده نبودند ( البته اکثرشون مشغول نوشتن داستان زندگی خودشون بودن!!) . دو تا داستان هم خونده شد . شهرام رحیمیان نویسنده کتاب دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد هم آمده بود . خیلی مظلوم رفت و نشست گوشه میز . اصلا خیلی ها از جمله خود من تا آخر جلسه نفهمیدیم که این آقا ساکته رحیمیانه .