برای درک بیشتر دلایل پذیرش ویا عدم پذیرش سبکهای جدید داستان پردازی و چگونگی تاثیر گذاری این جریانها در روند داستان نویسی ایرانی باید به شکل ریشه ای به زیر ساختهای تاثیر گذاری هنری توجه داشته باشیم. به طور کلی موضوع پایه ای تر در این بحث تماسهای زیبا شناسانه جوامع مختلف با یکدیگر و دلایل پذیرش و یا رد این تماسها از طرف این جوامع میباشد.در این نوشته به قسمتهایی از کتاب هنر و جامعه نوشته روژه باستید اشاره میکنم که به طور مستقیم به همین بحث پرداخته است.
تماسهای زیبا شناسی ، در مواردی که جوامعی که با هم بر خورد میکنند در سطوح بسیار متفاوتی باشند، معمولا ویران کننده است. در مورد عکس آن، یعنی برخورد جوامع هم سطح،سازنده و آفریننده .S.Reinach در این مورد مینویسد: یک هنر نمیتواند صرفا از طریق تماس ساده بر هنر دیگری اثر بگذارد.لازمست هنر دوم ، بر اثر تحول طبیعیش به مرحله ای رسیده باشد که نسبت به نفوذ هنر اول حساسیت نشان دهد.در تاریخ هنر ثمر بخشی نفوذ متقابل هنرها در یکدیگر غیر قابل انکار است. با این وجود این نفوذهای هنری معمولا فقط اثرات سطحی و تصنعی و همبریهای (Juxapositions) سترون پدید می آورند و نه جذب شدن و یکپارچه شدن. جز در مواردی که به نیروهای درونی و مخصوص یک هنر معین و مشخص فرصتهای تازه ای ارائه دهند تا آن هنر خود را بروز دهد.خلاصه اینکه ثمر بخشی بنیادی آنها این نیست که جان مایه خاص هنر مهاجم را گسترش دهند بلکه این است که نیروهایی را بر انگیزند و گسترش دهند که هنر مورد تهاجم قبلا در خود نهفته داشته است.
این بحث با نفوذ متقابل هنر ها آغاز میشود اما در ادامه به راحتی به زیر ساختها و زیر مجموعه های مختلف یک هنر نیز قابل تعمیم است. به این معنی که بعد از جذب و پذیرش هنر جامعه اول در جامعه دوم فلسفه های زیر مجموعه ای و زاد و ولدهای جدید هنر مهاجم نیز باید به وسیله جامعه دوم مورد جذب و پذیرش قرار بگیرند.
بین دو مکتب جامعه شناسی آمریکایی که معتقد به تماس فرهنگی است و مکتب جامعه شناسی فرانسوی که معتقد به تجلیات جمعی است تفاوتهایی وجود دارد.
برای مکتب فرانسوی، صرف تماس هیچ ارزشی ندارد و برای یک هنر، همچنان که برای یک نهاد اجتماعی ، یک رویداد خارجی تلقی میشود. آنچه اهمیت دارد عصاره گروه های حاضر در صحنه، احساسات و اعتقادات آنهاست. برای اینکه تماس مادی دو جامعه که از یکدیگر بی خبر بوده اند تماسی آفریننده باشد، درجه ای از پختگی روانی جمعی ضروری است.البته این مطلب با جامعه شناسی تماسهای فرهنگی مخالفتی ندارد اما به این معنی است که جامعه دوم قبل از پذیرش بنیانهای هنری مهاجم باید به میزان مشخصی به غنی سازی خود بپردازد.
اگر تماس آفریقا و فرانسه برای هنر بومی آفریقائیان به طور کلی مهلک است علتش این است که هنر بومی برای غنی شدن آمادگی ندارد و تجلیات هنری بومیان نمیتواند در هنر مهاجمان سفید پوست آنها جذب شود.اما اگر هنر سیاهان در کشورهای متمدن و پیشرفته به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرده است ، علتش این است که کوبیسم توانسته است پیشاپیش اذهان اروپائیان را به سبک سازی هندسی به زاویه ها و به نوع خاصی از تلاقی خطوط عادت دهد. همه جا تماسها شکلی به خود میگیرند که تجلیات جمعی به آن سو متمایل میشود.
در نهایت میشود گفت که نوعی آماده سازی روانی برای پذیرش این سبکها و شاخه های جدید هنری باید ایجاد شده باشد تا امکان رشد و بالندگی آنها فراهم گردد . همان طور که یادداشت قبلی گفتم تغییرات زندگی اجتماعی در ایران و نزدیک تر شدن مولفه های زندگی شهری به نوع زندگی آمریکایی و همچنین شباهتهای بیش از پیش مناسبتهای فرهنگی ، اقتصادی ، خانوادگی و... با نمونه های آمریکایی آن سهم به سزایی در پذیرش موج جدید داستان پردازی کاروری داشته است. اما ماندگاری این جریان منوط به توانایی آن در تغییر ، پروراندن و رشد نیروها و امکاناتی است که به طور نهفته در شکل داستان ایرانی وجود دارد. به عنوان مثال مسئله زبان به عنوان یکی از نیروها و امکانات اساسی داستان ایرانی به شکل عاملی درجهت پذیرش موج جدید داستان پردازی مطرح میشود.
بهترین تغییر اینه که یه چیزی بنویسی که ما هم سر در بیاریم!
سلام. قبلا هم اینجا آمده ام. خسته نباشید.
سلام...خیلی استفاده کردم...من عاشق ادبیاتم برای اینه که با دیدن وبلاگت و مطالب انتخابیت اینقدر به وجد میام...یاعلی
سلام ، من برگشتم بیاید پیشم ملاقات...........
با سلام من راوی فرزند ادم هستم لطفا لینک مرا عوض کنید
بگذارید
قلم ... ghalam.blogsky.com
من لینک شما را میگذارم .
با تشکر
برای اطمینان به راوی سر بزنید
لطفا نوشته ها هم تغییر نکند . با تشکر :)
وبلاگ جالبی داری به منم سر بزن
اینجا بیشتر یه کلاسه تا یه وبلاگ .
دست مریزاد
از این دو نوشته آخرت خیلی استفاده کردم...ممنونم...و دیگر اینکه باید در مورد تغییرات نگران باشیم ؟ ...راستی داستانک من را خوانده ای ؟ ...مهربان باش...