خبر تکمیلی از مسابقه بهرام صادقی

سیاهه‌ی آثار برگزیده برای داوری مرحله‌ی نهایی هیات داوران، شامل ۲۷ داستان کوتاه نیز منتشر شد. این ۲۷ داستان، در واقع گزیده‌ای‌ست از سیاهه‌ی ۴۴ داستان برگزیده برای داوری وبلاگ‌نویسان. آثاری به این مرحله راه پیدا کرده‌اند که در مرحله‌ی نخست داوری یا نظر هر ۵ داور اول و یا نظر دستِ‌کم ۴ داور را برای برگزیده شدن تامین کرده‌اند. از روز پنج‌شنبه ۶ آذرماه ۱۳۸۲ هیات داوران به‌طور جداگانه به بررسی آثار برگزیده می‌پردازند و نتیجه‌ی نهایی هم‌زمان با انتشار آثار برگزیده‌ی وبلاگ‌نویسان، اوائل دی‌ماه ۱۳۸۲ منتشر خواهد شد.

نامزدهای بهترین داستان ـ هیات داوران (۲۷ داستان)

017) مصطفی مستور / ملکه الیزابت
018) پیمان هوشمندزاده / به فرنگ می‌روی؟
030) احمد آرام / نگاه گاو سهل‌الوصول به مینوتورهای خاکستری
047) ندا زندیه / دریچه‌های سیمانی
066) سعید رحیمی مقدم / یک نامه
113) محمدحسین محمدی / مردگان
123) سارا درویش / تصویر پشت آینه
127) یاسمن شکرگزار / روز تولد
128) مهدی رجبی / این سرما مرا می‌کشد
142) پیمان اسماعیلی / رکوئیم
149) آذردخت بهرامی / شب‌های چهارشنبه
165) نادر خوشدل / همیشه همین‌طور است
167) سعید مقدم / کلاغ
168) احمد احقری / تیغ در دست
169) اکرم محمدی / مریم بارانی
174) یوسف علیخانی / سیا مرگ و میر
202) محسن بنی‌فاطمه / چاه
205) منیژه عارفی / سرخ مثل آرزو
215) یاسمن احسانی / کجا را نگاه می‌کنی بابا؟
221) محمدرضا رستمی / عق
247) آروشا مشتاقی‌زاده / کتابفروشی
248) آتوسا افشین‌نوید / سفارش یک سنگ قبر
257) امید فلاح آزاد / رفتگان و ماندگان
259) علی‌اصغر عزتی‌پاک / مقبره
274) آرمین مالکی / فندک گم شده
317) علی‌رضا محمودی ایرانمهر / ابر صورتی
348) کیوان حسینی / دست‌نوشته‌های قابیل

رکوئیم

 برای خواندن داستان رکوئیم لطفا اینجا را کلیک کنید:
   رکوئیم



نامزدهای بهترین داستان به انتخاب وبلاگ‌نویسان
مسابقه اینترنی داستان کوتاه بهرام صادقی 

017) مصطفی مستور / ملکه الیزابت
018) پیمان هوشمندزاده / به فرنگ می‌روی؟
030) احمد آرام / نگاه گاو سهل‌الوصول به مینوتورهای خاکستری
039) بیژن روحانی / زندگی‌ها
047) ندا زندیه / دریچه‌های سیمانی
066) سعید رحیمی مقدم / یک نامه
069) مازیار نیشابوری / مرگ ماروسیای کوچولو
077) علی جعفری ساوی / مرخصی
078) عزیزالله ایما / دریا هنوز هم توفانی بود
079) سپینود ناجیان / بیا برویم به مزار
113) محمدحسین محمدی / مردگان
123) سارا درویش / تصویر پشت آینه
127) یاسمن شکرگزار / روز تولد
128) مهدی رجبی / این سرما مرا می‌کشد
131) انوشیروان گنجی‌پور / الصافات
142) پیمان اسماعیلی / رکوئیم
149) آذردخت بهرامی / شب‌های چهارشنبه
165) نادر خوشدل / همیشه همین‌طور است
167) سعید مقدم / کلاغ
168) احمد احقری / تیغ در دست
169) اکرم محمدی / مریم بارانی
174) یوسف علیخانی / سیا مرگ و میر
197) محمدرضا شادگار / می‌خواهم دیگری باشم
201) آرش سیار / مرده‌ها هم حوصله ندارند
202) محسن بنی‌فاطمه / چاه
203) پرویز نصیری / این‌جا فاجعه‌ای درحال رخ‌دادن است
205) منیژه عارفی / سرخ مثل آرزو
215) یاسمن احسانی / کجا را نگاه می‌کنی بابا؟
221) محمدرضا رستمی / عق
243) زهرا مهدوی / داستان بی‌نام
247) آروشا مشتاقی‌زاده / کتابفروشی
248) آتوسا افشین‌نوید / سفارش یک سنگ قبر
256) خسرو نخعی‌جازار / سنگ سرد
257) امید فلاح آزاد / رفتگان و ماندگان
259) علی‌اصغر عزتی‌پاک / مقبره
266) محمد عقیلی / اطلسی‌های آن سال‌ها
274) آرمین مالکی / فندک گم شده
279) پریا نفیسی / سایه پشت پرده
304) رضا بهشتی / بد دهن
311) آزاده شاه‌میری / تمام مسیرها مسدود است
317) علی‌رضا محمودی ایرانمهر / ابر صورتی
326) فائزه محمدی اردهالی / دود سر شب
348) کیوان حسینی / دست‌نوشته‌های قابیل
354) پاکسیما مجوزی / من ماندم و قصه‌ای ناتمام

سیستم ارسال رای از روز هفتم آذرماه فعال خواهد شد.

مصاحبه با سوزوکی کوجی - قسمت پایانی

شیطان چیست ؟ این روزها از این کلمه خیلی استفاده میشود . برخلاف استیفن کینگ و دیدگاه غربی که به مسئله شیطان به شکل یک وجود قدیمی و ماقبل تاریخ نگاه میکنند شیطان کتاب حلقه بیشتر آفریده خود بشر است. اما آفریده ای که از بشر متنفر است . آیا شما این شیطان را از درون خود بشریت به امانت گرفته اید ؟

- من به وجدان بشری اعتقاد دارم . من به شیطان اعتقادی ندارم . فکر میکنم که آدم خوش بینی باشم و به همین دلیل هم به مفهوم شیطان اعتقاد چندانی ندارم . آما برای نوشتن یک رمان داشتن یک اهریمن ضروری است .شما برای نوشتن رمان باید چیزهای خوب و چیزهای بد داشته باشید . هرچند که من تلاش میکنم از قسمتهای خوب تجربیات بشری بنویسم اما اگر هیچ سیاهی نباشد طبیعتا روشنایی هم نخواهد بود . تاریکی و روشنایی هردو باهمند .

شما به جهنم ، روح و یا اهریمن اعتقادی ندارید ؟

- نه . ندارم . من به اهریمن ، جن و یا شیطان اعتقادی ندارم .

معمولا چیزی که در داخل یک کتاب تصور میشود هیچ وقت به طور کامل بر روی صفحه یک فیلم جان نمیگیرد . کتاب محیطی است که به شما اجازه میدهد برای خودتان جهانی شخصی و منحصر به فرد از وحشت بسازید در حالی که یک اقتباس سینمایی به قوائدی عمومی و فراگیر تر میپردازد . شما خودتان درباره اقتباسهایی که از روی رمانهایتان ساخته شده اند چه نظری دارید ؟

- رمانها از فیلمها متفاوتند . اگر کسی یک خط از متنی را بخواند غریزه او ، تصورات و شرایط مختلف او تصوری از ترس و یا وحشت را در او ایجاد میکنند . این طبیعت رمان است . اما فیلم یک تجربه مستقیم است . فیلمها به طور مستقیم گوش و چشم ما را مورد حمله قرار میدهند و در این بین تخیل چندانی هم لازم نیست . آنها مستقیما توی سر آدم فرو میروند . در هر حال این اختلاف بین فیلم و کتاب وجود دارد . رمان به تصور و تخیل بسیار زیادی نیاز دارد .

اما شما چه احساسی نسبت به این اقتباسهای سینمایی دارید ؟

- من فکر میکنم که آدم خیلی خوش شانسی هستم . نسخه اصلی و ژاپنی فیلم و نسخه هالیوودی آن فیلمهای بسیار خوبی هستند و من خیلی خوشبختم که نویسنده آنها هستم . اگر بخواهم به شکل دیگری به این قضیه نگاه کنم آدم خوشبختی نخواهم بود . نسخه هالیوودی حلقه فیلم بسیار خوبی است اما به هر حال تفاوتهای زیادی با رمان من دارد .

آیا چیزی به نام ( نوع وحشت ژاپنی) وجود دارد ؟ و یا اینکه وحشت را چیزی فراگیر و عمومی میدانید ؟ به عبارت دیگر آیا شما فکر میکنید چیزهایی که باعث ایجاد ترس و وحشت در مردم میشوند از یک پایه فرهنگی برخوردارند ؟

- فکر مینم که این حساسیت نسبت به ترس برای بشر لازم است . ترس یک غریزه بسیار ضروری برای ادامه حیات است . اگر هیچ حس ترس و یا وحشتی در شما وجود نداشته باشد برای مدت زیادی زنده نخواهید ماند . ترس یک غریزه اصلی موجودات است . مثلا اگر یک موش هیچ شناختی از ترس نداشته باشد زنده نخواهد ماند . اگر خطر نزدیک شود و او نفهمد که باید فرار کند کشته خواهد شد .

چه چیزی در نسخه آمریکایی فیلم حلقه شما را راضی میکند ؟ شما در این دیدگاه آمریکایی نسبت به رمان حلقه چه جذابیتی میبینید ؟

- من نسخه هالیوودی حلقه را دوست دارم . من فیلم نامه را خواندم و بعد از خواندن آن نظراتم را نوشتم . اول اینکه هیچ زخم و خونریزی ای در کار نباشد . من خونریزی را دوست ندارم چونکه نیاز به خیال پردازی را از بین میبرد . دوم اینکه تصورات بینندگان فیلم زمینه اصلی ایجاد اتفاقات مخوف و وحشتناک در فیلم باشد .

دلیل این تاخیر یازده ساله در ترجمه کتاب حلقه چه چیزی بود ؟ ( حلقه برای اولین بار در سال 1991 به چاپ رسید ) .

- تعداد بسیار زیادی از رمانهای آمریکایی به ژاپن راه پیدا کرده اند و برای ما اهمیت دارند و تنها تعداد اندکی از رمانهای ژاپنی به آمریکا راه پیدا کرده اند و تعداد کمتری نیز به انگلیسی ترجمه شده اند . من فکر میکنم که در هر صورت آدم خوش شانسی هستم حتی اگر یازده سال تاخیر وجود داشته باشد .

شما چه چیزهایی را بیشتر میخوانید ؟ آیا اصلا به خواندن علاقه ای دارید ؟

- من به موضوعات بسیار زیادی علاقه دارم . دوست دارم که ادبیات آمریکایی و فرانسوی را مطالعه کنم و همچنین تمام ادبیات خوب و ارزشمند جهان را . در حال حاضر به بعضی مباحث علمی علاقه زیادی پیدا کرده ام . چیزهایی مانند دی . ان .ای و فیزیک کوانتوم و تئوری نسبیت . من تلاش میکنم که بر روی ادبیات ، علم و تاریخ مطالعات گسترده ای داشته باشم .

آیا شما ضرورتی را برای مطالعه ادبیات داستانی ژاپنی احساس می کنید؟

- مثل ضرورت مطالعه ادبیات آمریکایی؟

برای داستانهای ژاپنی . ادبیات ژاپنی...

- تصور میکنم که ادبیات آمریکایی منطق ویژه خودش را داراست در حالی که ادبیات ژاپنی در جهان کوچکی زندگی میکند . ادبیات ژاپنی از یک منطق بیرونی بی بهره است . از دیدگاه من رمانهای ژاپنی رمانهای قدرتمندی نیستند . مردم ژاپن رمانهای ژاپنی را میخوانند و پیش خودشان فکر میکنند که آنها خیلی زیبا و جذاب هستند اما من فکر میکنم که از دید مردم سایر کشورها جذابیت چندانی در آنها وجود ندارد . ادبیات ژاپنی از یک خواست و یا استاندارد جهانی بی بهره است . آیا شما تا به حال فیلمهای کروساوا را دیده اید؟ من فکر میکنم که این دیدگاه منطقی و جهانی در کارهای کروساوا وجود دارد . مردم سراسر دنیا فیلمهای او را میبینند و آنها را جذاب میدانند . من دوست دارم که شبیه کروساوا باشم . دوست دارم که مردم سراسر دنیا بعد از خواندن کتابهای من به چیزی برسند .