روش طبخ یک داستان پست مدرنیستی - ۱

 همه ما گاهی پیش خودمان فکر کرده ایم که دیگر بس است ... تا کی عقب افتادگی؟ ...دیگر وقتش است که داستانی بنویسم پست مدرن ... باید طرحی بیفکنیم که هیچ جوجه مدرنی ( کلاسیکها که جای خود دارند ) حتی جرات نکند به آن فکر کند... و مشکل درست از همینجا شروع میشود. چونکه پست مدرن بودن به این راحتی هایی هم که فکر کرده ایم نیست! همه ما احتمالا یک یا چند دوست شفیق داریم که عینکهای ضخیمی دارند ... فلسفه میخوانند و کلاهای گپی روی سرشان میگذارند ... توی یکی از گفتگوهای دوستانه ای که با یکی از آنها توی یک کافی شاپ نه چندان درجه یک داشته ایم وقتی صحبت از داستانهای جدید پست مدرنمان کرده ایم ( که البته احتمالا هنوز شروع به نوشتنشان نکرده ایم بلکه بیشتر طرح داستانی به نظرمان خیلی پست مدرن می آید )... نگاهی به ما کرده اند ، با نوک انگشت کمی عینکشان را بالا برده اند و با طرح لبخندی نیمه تمام به ما گفته اند : کار سختی است . چند لحظه سکوت کرده اند ،بعد ادامه داده اند : میدانی عزیز ، تو باید ذهنیت پست مدرن داشته باشی . الکی که نمیشود داستان پست مدرن نوشت. اصلا تو چند تا کتاب فلسفی پست مدرن خوانده ای ؟ شکل زندگیت که پست مدرن نیست، از فلسفه هم که فقط من می اندیشم پس هستمش را شنیده ای . نه جانم بهتر است بروی و همان داستان کودکانت را بنویسی.

پیشنهاد این است که اصلا دهن به دهنش نگذارید ( غیر از اینکه در شان شما نیست احتمالا از پسش بر نخواهید آمد ) . بهتر است اصلا فکرتان را با حرفهای بی ارزش افراد اینچنینی مشغول نکنید . فراموشتان نشود که شما نویسنده بزرگی هستید و رسالتتان توی جامعه بشری خیلی عظیم تر از این حرفها ست .خب شما باید به همه ثابت کنید که این فلسفه است که از شما تغذیه میکند ، شما هیچ احتیاجی به هیچ چیز ندارید ، چونکه شما همان زندگی را مینویسید که تویش دست و پا میزنید ... این زندگی گند لعنتی که ... همین است که هست . پس یک صفحه کاغذ بردارید و مدادتان را هم خوب بتراشید ( البته به همه گفته اید که مدتهاست با کامپیوتر آثارتان را خلق میکنید اما این صدای بی مروت کشیده شدن نوک مداد روی صفحه کاغذ آنچنان حس نوستالژیک غیر قابل مقاومتی ایجاد میکند که اصلا نمیتوانید از آن بگذرید ) . حالا انگشتهایتان را روی شقیقه تان بگذارید و کمی مالش دهید – این کار برای حلول افکار پست مدرن در ذهن و اندیشه شما کاملا ضروری است . شخصیت داستان شما خود به خود خلق میشود . این شخصیت هیچ اسمی ندارد( فعلا اسم ندارد) . یعنی اسم ملموس ندارد. شما میخواهید اسمش را با یکی از حروف الفبا شروع کنید . مثلا آقای میم. اما بعد فکر میکنید که این کار تکراری است . دلیلش هم این است که مطالعات شما بر روی آثار بعضی از نویسندگان وطنی آنچنان گسترده و عمیق است که همه را انگشت به دهان می کند . و به دلیل همین مطالعات گسترده ، میدانید که آقای میم و خانم الف و غیره قبلا خلق شده اند ( به یاد داشته باشید که شما از آفرینش مجدد چیزهایی که قبلا خلق شده اند به شدت بیزارید ) . پس اسمش را میگذارید مردی با آستر کت زرد رنگ با جای سوختگی سیگار روی گوشه چپ آن . (البته اسامی خیلی بی ادبانه ای هم برای نامیدن شخصیت داستان به ذهنتان میرسد که ما در اینجا به دلیل مشکلات چاپی ازذکر آنها صرف نظر میکنیم) اما این هم چندان جالب نیست . کمی زیادی طولانی است و همین طولانی بودن ضرب آهنگ مورد نیاز را از اثرتان میگیرد. کمی که بیشتر فکر کنید در میابید که استفاده از الفبای یونانی برای نامیدن شخصیت از تمامی گزینه های دیگر مناسب تر است . به چند دلیل . یکی اینکه به دلیل نا آشنایی آوایی موجب آشنا زدایی از ذهن خواننده میشود . ثانیا کسی قبلا از آن استفاده نکرده است ( یا لااقل شما با اینهمه مطالعه و تحقیق و تفحص همچین کسی را سراغ ندارید ). ثالثا میزان مطالعه شما را بر روی سایر علوم نشان میدهد . رابعا دهان بعضی ها را خواهد بست. خامسا .... پس اسم شخصیت شما میشود زتا . ( البته فی ، کیسی ، خی و غیره هم انتخابهای بدی نیستند اما شما نسبت به اسم زتا سمپاتی بیشتری دارید - این مسئله ممکن است به ارادتی که شما نسبت به یکی از بانوان هنرپیشه ساکن ینگه دنیا دارید برگردد . نویسنده - ). خب... پس شخصیت شما مرد و یا زنی است با نام زتا . توی مرد یا زن بودن شخصیت هم زیاد معطل نمیمانید . پیشنهاد این است که به عنوان اولین داستان کاملا پست مدرنیستی ، یک شخصیت زن را انتخاب کنید . دلیلش این است که یک شخصیت زن امکانات بیشتری برای بعضی از اموری که در آینده به آن خواهیم پرداخت در اختیار شما خواهد گذاشت . پس شخصیت ما خلق شد : خانم زتا . در این مرحله پیشنهاد میشود که به عنوان اولین گام تکلیفتان را با شخصیتی که خلق کردید مشخص کنید . در نظر داشته باشید که شخصیت و شخصیت پردازی یکی از ارکان اساسی ادبیات داستانی به حساب می آید . میتوان گفت با وجود چالشی که ادبیات پست مدرن در مفهوم شخصیت در داستان ایجاد کرده است اما باز هم شخصیت و شخصیت پردازی نقش اساسی را در مباحثات داستانی ایفا میکند ( شما میتوانید از این جمله در گفتگوهایی که با دوستان روشنفکرتان دارید استفاده کنید . اما آن را فعلا زیادی کش ندهید که ممکن است از پس جمع کردنش برنیایید ). در دیدگاهی که نورتروپ فرای در زمینه شخصیت ارائه کرده است چند مرحله متوالی وجود دارد . 1- اسطوره که شخصیتها را همانند خدایان پردازش میکند . بالا تر از بشر عادی و قوانین طبیعی. 2- افسانه که شخصیتها را به شکل افرادی ایده آلی نمایش میدهد که از سایر انسانها برتر هستند اما به قوانین طبیعی برتری ندارند 3- روایت تقلیدی که شخصیتها را پایین تر و یا بالا تر از بشر عادی نمیداند 4- روایت کنایه ای که شخصیتها را پایین تر از سایر شخصیتهای معمولی پردازش میکند ( مانند عقب مانده های ذهنی ، حیوانات و نظایر آنها ) . هر چند که بسیاری از نمونه های شخصیت پردازی پست مدرن در ردیف روایتهای کنایه ای قرار میگیرد اما ما به شما پیشنهاد میدهیم که ترکیبی از این چند دیدگاه را برای پردازش شخصیت خانم زتا مورد استفاده قرار دهید . این کار میتواند تا حدودی موفقیت شما را تضمین کند . خب... شما الان در مرحله ای قرار گرفته اید که میخواهید داستان پست مدرنتان را شروع کنید . فراموش نکنید که ما به شما در این راه کمک خواهیم کرد .

نظرات 15 + ارسال نظر
لاله دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:27 ب.ظ http://lale.persianblog.com

سلام پیمان ...

وحید دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:06 ب.ظ http://koodakaneha.persianblog.com

سلام. خیلی چسبید. مخلصم

لاله سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:45 ق.ظ http://lale.persianblog.com

امروز هم اول سلام ...اول که از دست این قسمت نظر خواهی ات شکایت کنم ...که وقتی یه بار یه کامنت پست می کنی دیگه نمی تونی دوباره !...بعدش هم می خواستم بگم آره همش همین ایرادا ست ...من یه اکیپ دوست دارم که ادعای !! نویسندگی دارند و همیشه هم از من و خط خطی های من ایراد می گیرن ...بعدش هم می گن لاله قیافه ء‌تو به نویسندگی نمی خوره ...چرا ؟ تو برو باغچه رو آب بده و برای گلای نرگست اشک بریز ... تو رو چه به نویسندگی ...اما من حرف برای نوشتن خیلی دارم ...نوشتن روزمرگی این زندگی لعنتی خیلی بهتر از صد ساعت فیگور نوشتن با سیگار کنج لب و به قول تو عینک کوری با کلاه کپ که آخر سر هم من به خدا نمی فهمم که چی بلغور کردن احتمالاْ همین پست مدرنیسم بوده !.

هواپیمای حامل هدایای کریستمس مستا سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:53 ب.ظ

از.. دفتر مستانه
به... هم پیمان
موضوغ... هدایای کریستمس برای دوستان ودشمنان اش
تاریخ..شانزدهم دسامبر ۲۰۰۳

Mastaneh’s Christmas gifts for her friends
1. Payman- a. full body-building equipment
b. collection of masterpiece of scary movies, such as, Rosenmary’s Baby, The Texas Chainsaw Masacre, and The Ring
2. Pedram- a. tape-recorder for interview
b. world literature book
c. Prince Michivelle
3. Hossein- a. short-heeled shoes
b. hummer
4. Spinood- a. warm clothes
b. napkin to wipe tears
5. Lale- a. Picasso collection
6. Tunder- a. airplane round-trip ticket to Mashad
7. Rihan- a. casket for her dead body

Mastaneh’s Christmas gifts for her enemies:
1. Awat- a. cool down pills
b. gardening tools
2. Mohsen- a. Indian movies
b. Blue/Red movie
3. Amin- a. anti-sleep pills
b. elevator music
4. Sarah- a. heavy metal to keep her awake
5. Hamed- a. painkiller for back
b. comb for his hair
c. trashcan
6. Nofocee- a. spare cigarette butts
b. highlights for his hair
7. FERESHTE- a. wireless internet laptop
b. nicotine patch
c. depression pills

MERRY CHRISTMAS AND HAPPY NEW YEAR’S

سوسکی چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:01 ق.ظ http://sooski.persianblog.com

سلام پیمان جان... مدت زیادی نرسیدم بهت سر بزنم... خوشحالم که آبی ات همچنان وزین است... با مهر.

پیمان چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:46 ق.ظ http://blue.blogsky.com

پیغام برای مستانه :
از هدایای کریسمست خیلی ممنونم . مخصوصا اون ست بدن سازی که واقعا غافلگیر کننده بود... اما در مورد اون فیلمهای ترسناک باید بگم که متاسفانه همشون رو قبلا دیدم...اما به عنوان یادگاری نگهشون میدارم...

دفترمستانه چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:26 ق.ظ

از.. دفترمستانه
به ..هم پیمان
موضوع..در مورد هدایا
تاریخ.. ۱۷ دسامبر ۲۰۰۳
در صورت عدم قبول بعضی اشخاص ازگرفتن هدایا ی شان‌ـ
ان هدایا را به مراکر خیریه اهدا کنید.و نام این اشحاص وعلت
نپذیرفتن انها از قبول هدیه شان را به این دفتر ارسال فرمائید.

آوات چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:33 ق.ظ http://awathiva.persianblog.com/

aziz mastane ! dandone asbe peshkeshi ro nemshmoran , ama man montazer hedehaye eidam,

فرشته چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:52 ق.ظ http://biesm.persianblog.com

سلام مستانه.ممنون از هدایات. قرصها رو بردم تحویل یه مرکز خیریه دادم. چون اصولا قرص نمی خورم و اونا با خوشحالی قبولشون کردن . نیکوتین رو هم ...خب...دادم به یه دوستم که به دردش می خورد با اجازه سر کار . اما از لپ تاپ حال کردم.دستت درد نکنه.لازمش داشتم.

لاله پنج‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:31 ق.ظ http://lale.persianblog.com

سلام ...پیمان کجاست ؟....راستی اگه لاله ء لیست پمستانه من باشم ...از همه تون وضعم بهتره ...و می تونم یکی از بیلیونرهای معروف بشم ...( اگه هستم - مستانه خیلی دوستت دارم - اگر هم نیستم باز دوستت دارم )....

لاله جمعه 28 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام پیمان ...با سلام ات یه دنیا رو بهم دادند ...

تندر جمعه 28 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:41 ق.ظ http://arminy.blogsky.com

سلام منم میخوام یک نویسنده باشم ولی احتمالا هرگز نمیشم

پدرام جمعه 28 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:57 ق.ظ http://natoor.persianblog.com

سلام پیمان...اگر دوست داشتی برامون داستان بفرست...خوشحال میشیم...دیگه اینکه بدجوری هواخواه اون منبعت هستم !!!! ( قضیه فیلمها و...) ...خوش باشی...از مستانه هم به خاطر هدایایش ممنونم...البته بد نبود به جای مورد سوم یک کتابخانه هم میفرستادی...یک ذره وضع این اتاق من بهتر بشه !

وحید مقدم شنبه 29 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:47 ب.ظ http://koodakaneha.persianblog.com

سلام. چطوری؟ بابت لینک ممنون.

مستانه یکشنبه 30 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:14 ق.ظ

مستانه ....عید کریسمس و سال ۲۰۰۴به همه زبان های دنیا به دوستان و دشمنان قسم خورده اش تبریک میگوید..برای دوستانش شادکامی ....و برای دشمنانش شکست در نبرد با مستانه آرزو میکند......همگان شاد کام باشید

i Chinese - Shen Dan Kuai Le Xin Nian Yu Kua
i
English - Merry Christmas and a Happy New Year

French - Joyeux Noel et Bonne Année!

German - Frohe Weihnachten und ein gl|ckliches Neues Jahr!
Greek - Hronia polla kai eytyhismenos o kainourios hrono
s
Iraqi - Idah Saidan Wa Sanah Jadidah

Japanese - Meri Kurisumasu soshite Akemashite Omedet

Russian - S nastupaiushchim Novym godom i s

Rozhdestvom Khristovym
!
Swedish - God Jul Och Ett Gott Nytt Ar

Spanish - Feliz Navidad y Próspero Año Nuevo

Turkish - Noeliniz kutlu olsun ve yeni yilinis kutlu olsun!

Norwegian - God Jul Og Godt Nytt Aar

Vietnamese - Chuc mung nam moi va Giang Sinh vui ve

Italian - Buon Natale e Felice Anno Nuovo
!
Finnish - Hyvää joulua ja onnellista uutta vuotta!


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد