با او حرف بزن را باید دید . با او حرف بزن از آن فیلمهایی است که آدم دوست دارد در باره شان فکر کند ، بنویسد و حتی خوابشان را ببیند . از Pedro Almodovar فیلم همه چیز در باره مادرم ( All about my mother)را دیده بودم .آن فیلم به دلم ننشست . نتوانستم آن طور که باید باآن ارتباط برقرار کنم . اما با او حرف بزن چیز دیگری است . فیلم با زنی شروع میشود که به حالت کما فرو رفته . به عقیده پزشکان او دچار مرگ مغزی شده و فقط بدنش هنوز نمرده .Benigno با بازی Javier Camara پرستار مردی است که از این زن پرستاری میکند . چیزی که جالب است این است که این پرستار فقط از همین یک زن پرستاری میکند و ما تا آخر فیلم او را با هیچ بیمار دیگری نمیبینیم . (البته در ادامه معلوم میشود که Benigno از قبل عاشق Alicia با بازی Leonor Watling( زن در حال کما) بوده و حتی یک بار به خانه پدر ی او هم رفته است .)همزمان با روایت این دو , ما روایت دیگری از Marco با بازی Dario Grandinetti با Lydia با بازی Rosaria Flores( یک گاو باز زن ) را میبینیم . بین این دو نفر هم یک رابطه عاشقانه در حال شکل گرفتن است که این رابطه با زخمی شدن و به حال کما رفتن زن در یک مسابقه گاو بازی به مرحله جدیدی میرسد. این فیلم داستان دو مرد با دو زن در حال کماست . روابط عاشقانه ای که Benigno ( پرستار مرد ) با Alicia دارد به شدت ظریف و تاثیر گذار است . پایانبندی فیلم هم از بهترین پایانهای تاریخ سینماست ( البته به نظر من ).بیشتر در مورد این فیلم نمینویسم تا حتما بروید و آن را ببینید .
فقط نمیدانم چرا وقتی این فیلم را میدیدم به یاد فیلم زندگی دو گانه ورونیک می افتادم . دلیل این قضیه هنوز برای خودم هم روشن نیست!
لیست زیر فهرست جوایزی است که این فیلم تا به حال برده:
Best Original Score (75th Annual Academy Awards); Best Film, Best Director, Best Screenplay, Peoples Choice Award for Best Actor (Camara), Peoples Choice Award for Best Director (2002 European Film Awards); Best Director (2002 Los Angeles Film Critics Association); Best Foreign Language Film (2002 National Board of Review); Best Foreign Language Film, Best Original Screenplay (2002 Golden Satellites); Best Foreign Language Film (2003 Golden Globes); Best Score (2003 Spanish Academy Goyas); Best Original Screenplay, Best Film Not in the English Language (2003 British Academy Film Awards); Best European Union Film (2003 Cesar Awards
Romper Stomper
این فیلم داستان زندگی یک گروه نژاد پرست است . البته نژاد پرستی محیطی برای نشان دادن تضادهای آدمهای فیلم است . این فیلم یک عاشقانه صد در صد آمریکایی است . مقایسه این فیلم با فیلم با او حرف بزن اوج تقابل این دو دیدگاه را نشان میدهد ( با او حرف بزن با وجود اینکه فیلمی اسپانیایی است اما نسبت به عشق دیدگاهی کاملا شرقی دارد ) . Gabe ( با بازی Jacqueline McKenzie )دختری است که به شکلی کاملا اتفاقی وارد این دار و دسته نژاد پرست میشود . سر دسته این گروه ( Hando با بازی Russell Crowe)آدمی است که به تنها چیزی که فکر میکند رنگ سفید پوستش است ( توی یکی از دیالوگهای فیلم به Gabe میگوید که این رنگ سفید پوست تنها چیزی است که توی دنیا دارد ) . توی یک زد و خورد با یک گروه چینی این دار و دسته نژادپرست متلاشی میشود و از هم می پاشد.در خلال صحنه های خشن زد و خورد آدمها ما کم کم به ایجاد یک رابطه عاشقانه بین Gabe و Davey با بازی Daniel Pollock ( یکی از اعضای آلمانی الاصل گروه ) پی میبریم .آدمهای این فیلم آنقدر دچار سردرگمی و استیصالند که رابطه های عاشقانه آنها حداکثر در حد یک ( فضای امن ) و یا ( مواظبت کردن از همدیگر ) باقی میماند . اما نکته دشوار این فیلم اسمی است که برای آن انتخاب شده . Romper در اصطلاح به آدمهای ولگرد و یا گروههایی گفته میشود که به قصد ولگردی در جایی ( مثلا سر خیابانها ) تجمع میکنند. Stomper هم به پالتوهای بلندی گفته میشود که معمولا نژاد پرستها از آنها استفاده میکنند ( چیزی شبیه پالتوهای افسران آلمانی ) . ترکیب این دو کلمه هم به معنی ولگردهایی است که از این پالتوهای بلند میپوشند .اما اگر هرکدام از دوستان ترجمه بهتر و یا دقیق تری از اسم این فیلم دارد لطفا به من هم خبر بدهد.
این فیلم راGeoffrey Wright در سال ۱۹۹۳ کارگردانی کرده .
سلام...بازم ممنون از توضیحات عالی
سلام با حرف بزن خیلی قشنگ است ادم لذت میبره از تماشایش البته اگه یه کم زبونمون خوب بود محشر میشد
سلام ...من هیچ کدومشون رو ندیدم اما دلم خواست تا ببینمشون !
باید این فیلمو ببینم حتما... راستی آبی تو چرا اصلا حتی یه ذره ابی نیستی .حتی هیچ نشانی از رنگ ابی ... خوب حتما قضیه روحی است ...خوشحال می شم مطالب جدیدم رو بخونی ! قربانت رهای آبی
تازگی فیلم دیدن برام سخت شده.نمیدونم چرا.البته به همت دوستان و جلسات هفتگی شون داریم فیلمای برگمان رو دوره می کنیم .بی صبرانه منتظر فانی و الکساندر هستم.فیلمایی که گفته بودی هم هیچکدوم رو ندیدم.
سلام..خوبی..قضیه اینه که وبلاگهای بلاگ اسپات به خاطر فیلتر شدن از طرف مخابرات باز نمیشن...الان چند روزه حتی برای بعضیها پرشین بلاگ هم باز نمیشه(این مشکل برای اوناییه که اکانتشون مربوط به مخابرات میشه)
سلام.آبی جان.حرف زدن راجع به چند تا داستان شاید سخت نباشه آما نوشتن تو نظرات وبلاگ...آره واقعا سخته.اما بیا داستان آرش رو بخون راجع به همون یه دونه نظر بده.منتظرتم.
سلام ابی مینویسی ...امیدوارم ابی زندگی کنی ...ابی عشق بورزی ...وابی ابی باشی .سری هم به ما بزن تا اسمان ابی دیگر خدا حا فظ
مرسی دوست من. فوق العاده بود.
درود//جدا از بحثها و نقد و توضیحتان لذت میبرم//یاعلی.
سلام استاد.از مطالب خوبتون استفاده کردم. مایلم به وبلاگ باحال شمالینک بدم اگه خودتون قبول کنید. راستی توی یه مشکل اساسی گیر کردم. حکایتش توی وبلاگمه ! می تونید کمکم کنید!؟
خدا کنه گیر آوردن این دوتا فیلم خیلی سخت نباشه . دلم میخواد اولی ( با او حرف بزن ) رو گیر بیارم و ببینم .
سلام آبی جانم، ببخشید مدتی نیامدم. Talk to Her رو زمستان گذشته دیدم و خیلی ازش لذت بردم. خصوصا صحنهء آغازین (آن تئاتری که دو زن خوابنما در آن بودند و مردی صندلیها را جابجا میکرد) و صحنهء پایانی (تئاتری که تعدادی زوج با حرکات موزون به صحنه وارد شدند) به نظرم بینظیر بودند... ممنون که اینجا معرفی اش کردی. با مهر فراوان.
استاد... گوربانا... هالی یاخچی صن ؟ چوخ یاخچی ؟!