این سقف روی تمام آسمان کشیده شده بود و  شهر مرا از ابتدا تا انتها میپوشاند. من میتوانستم روشنایی هزاران چراغ  را که مثل صورتهای فلکی بر روی سطح براق سیاه آن میدرخشیدند ببینم. من میدانستم که اگر هیچ چیز تغییر نکند و این سقف بدون هیچ مشکلی  برای همیشه در همانجا شناور باقی بماند برای ما راهی نمیماند جز اینکه  کلا فراموشش کنیم و برای خودمان نقشه جدیدی از آسمان شب بکشیم.( سقف-Kevin Brockmeier  )

Kevin Brockmeier  نویسنده مجموعه داستان چیزهایی که از آسمان پایین می افتند و رمان کودکان شهر نامهاست. آخرین اثر  Brockmeier رمان حقیقت در باره سلیا  نام دارد که در تابستان سال۲۰۰۳ به وسیله انتشارات Pantheon به چاپ خواهد رسید. Kevin Brockmeier  در حال حاظر مشغول تکمیل دومین رمان کودکان خود به نام شیارها ست.

همان طور که در یادداشت قبلی اشاره کردم داستان سقف از کتاب چیزهایی که از آسمان پایین می افتند موفق به بردن جایزه اول بنیاد O. Henry  شد. این مجموعه غیر از بردن جایزه O. Henry   موفق شده است که جایزهای Italo Calvino و Nelson Algren را هم از آن خود کند.داستان سقف در باره شهری ست که در زیر سایه یک جسم بسیار بزرگ شناور در آسمان قرار میگیرد . در ابتدا همه چیز  تحت تاثیر این جسم قرار میگیرد اما مردم شهر کم کم میفهمند که ناچارند به زندگی عادی خود ادامه دهند و باز دعواها ، شکستها و ازدواجها از سر گرفته میشود.

یکی دیگر از داستانهای زیبای این مجموعه داستانی است به نام سیبها( چیزهای عزیز). داستانی در باره وفاداری و عشق جوانی.

و نکته آخر:
داستان سقف در مجله McSweeney’s به چاپ رسید اما ویرایشگر این مجلهDave Eggers به جای این داستان، داستان Scordatura نوشته Mark Ray Lewis را جهت معرفی به بنیاد O. Henry انتخاب کرد و اگر سقف به وسیله Joyce Carol Oates کشف نمیشدشاید Brockmeier به هیچکدام از موفقیتهایی که تا به حال رسیده دست پیدا نمیکرد.




Kevin Brockmeier

جایزه O. Henry  یکی از مهمترین جوایز ادبی در دنیای ادبیات است. این جایزه آمریکایی-کانادایی به داستانهای کوتاهی تعلق میگیرد که در یکی از مجلات ادبی آمریکایی یا کانادایی و به وسیله  نویسنده ای اهل همین دو کشور به چاپ رسیده باشند.جهت اهدای این جایزه تمامی داستانهای کوتاه به چاپ رسیده در این مجلات به وسیله هیات داوران این جایزه مورد بررسی قرار میگیرند و داستانهای برگزیده انتخاب میشوند. اهمیت اصلی این جایزه در جریانی است که در روند رشد داستان کوتاه پیشرو ایجاد میکند. به طوری که اکثر منتقدان برای بررسی وضعیت داستان کوتاه پیشرو وچگونگی تغییرات آن به نتایج این جایزه توجه میکنند.

این جایزه در سال ۱۹۱۸ به وسیله گروهی به نام انجمن هنر و علوم برای بزرگداشت O. Henry بنیانگذاری شد.در آن زمان تصمیم گرفته شد که به دو داستان برگزیده که در مجلات آمریکایی به چاپ رسیده باشند جایزه ای نقدی داده شود تا به این وسیله از پیشرفت داستان کوتاه در آمریکا حمایت شود.

نویسندگان نام آشنای زیادی تا کنون موفق به بردن این جایزه شده اند. از مهمترین این نویسندگان به نامهای زیر میتوان  اشاره کرد:(رقم کنار اسم نویسنده تعداد دفعاتی است که آن نویسنده موفق به بردن جایزه شده است)

۱۲ بار- William Faulkner
۶ بار- Raymond Carver
۶ بار- Flannery O'Connor
۶ بار- William Saroyan
۱۳ بار- John Updike
۴ بار - Erskine Caldwell
۳ بار - Sherwood Anderson
۷ بار- Josephine Jacobsen
۶ بار - Irwin Shaw

تاکنون Joyce Carol Oates با ۲۹ بار بردن این جایزه رکورد دار است. این خانم نویسنده آمریکایی متاسفانه در ایران چندان شناخته شده نیست و با وجود توانایی های بسار زیاد در زمینه داستان کوتاه چندان مورد توجه مترجمان ایرانی قرار نگرفته است. Alice Adams  با ۲۳ بار بردن این جایزه در مکان دوم این فهرست قرار دارد. متاسفانه این نویسنده نیز چندان آشنای خوانندگان ایرانی نیست.

و اما جایزه  O. Henry  در سال ۲۰۰۲ به Kevin Brockmeier  تعلق گرفت.این نویسنده به وسیله خانم
Joyce Carol Oates به این  مرکز معرفی شد و به خاطر نوشتن داستان سقف(
The Ceiling)  جایزه اول این بنیاد را از آن خود کرد. در مورد این نویسنده در یادداشت بعدی بیشتر خواهم نوشت.

و یک نکته جالب. یادداشت قبلی من در مورد فیلم   
Memento  ساخته کریستوفر نولان بود. نولان این فیلم را بر اساس داستان کوتاهی به نام Memento Mori نوشته برادرش جاناتان نولان ساخته است.
داستان
Memento Mori  نوشته جاناتان نولان در سال ۲۰۰۲ موفق به بردن جایزه سوم بنیاد O. Henry شد. یک هماهنگی کامل بین دو برادر هنرمند در دو شاخه مختلف. 

کریستوفر نولان را بیشتر با بیخوابی میشناسیم.فیلمی زیبا و یکدست با بازیهای به یادماندنی آل پاچینو و رابین ویلیامز.اما memento بدون شک متفاوت ترین فیلم این کارگردان انگلیسی است.
فیلم memento از اجزا پراکنده حقیقت تشکیل شده. فیلم با صحنه ای از یک قتل شروع میشود. Leonard Shelby با بازی Guy Pearce عکس مردی را در دست گرفته که در زیر آن نوشته شده: تدی . به دروغهای او گوش نکن. این مرد خودش است. اورا بکش. و میبینیم که در صحنه بعدی Leonard Shelby تدی را میکشد.این سکانس اولین تکه یک پازل است .

Leonard Shelby مردی است که حافظه موقت ندارد. به این معنی که هیچ خاطره ای بیشتر از دو یا سه دقیقه در ذهنش نمی ماند. تمام سکانسهای فیلم عملا بین هر خود آگاهی تا فراموشی کامل Shelby شکل میگیرند. آنهم به شکل فلاشبکهایی که فیلم را از آخر به اول روایت میکنند. ساختار فیلم به گونه ای است که اگر شما یک تکه این پازل را نبینید در درک روند کلی فیلم و شناختن شخصیتها به شدت دچار مشکل خواهید شد
. در سکانسهای بعدی میبینیم که Shelby برای به یاد آوردن اشخاص ، مکانها و مسائلی که با آنها روبه روست روش خاصی را ابداع کرده است. تمام بدن Shelby پوشیده از خال کوبی است. هر چیزی که از نظر Shelby اهمیت دارد به شکل یک نوشته جدید بر روی بدنش نقش میبند و او با مرور این خال کوبی ها تکه های فراموش شده حافظه اش را ترمیم میکند. علاوه بر آن Shelby از تمام افرادی که با آنها رابطه پیدا میکند عکس میگیرد ودر زیر هر عکس بر داشت شخصی خود را از شخصیت آنها مینویسد. در هر فراموشی جدید او عکسها را دوباره مرور میکند تا بفهمدکه در آن لحظه با چه آدمی روبه روست. این نوشته های زیر عکس در برخوردهای مختلف Shelby با این افراد به تدریج تکمیل میشود و دیدگاه او را نسبت به سایر شخصیتها نشان میدهد.

در سکانسهای بعدی میفهمیم که زن Shelby به وسیله فردی به نام John.G کشته شده. و تازه میفهمیم که هدف Shelby از رابطه با سایر شخصیتهای فیلم پیدا کردن قاتل همسرش است.

فیلم memento به تقابل دو مفهوم واقعیت و حقیقت میپردازد. در یکی از صحنه های فیلم Shelby مفهوم واقعیت را کاملا بی اعتبار میداند و در درستی نتایجی که ازحواس انسان به دست می آید شک میکند. در عوض ثبت دقیق حقایق را راه حل خود میداند . او میگوید که نیازی برای به خاطر آورن و تحلیل چیزها ندارد و فقط ثبت دقیق حقایقی که در اطرافش میگذرد کافی است. راه حلی که در روند فیلم به بن بست میرسد.

در پایان باید گفت که فیلم memento فیلمی است بسیار پیچیده. پیچیدگی فرمی به شکل استادانه ای در ساختار روایی فیلم تنیده شده و به هیچ وجه یک بار اضافی بر روند کلی فیلم نیست. شاید این فیلم را بتوان نمونه درخشانی از یک تدوین عالی به حساب آورد.



memento